مهدی اخوان ثالث
دریچه
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام وپرسش وخنده
هر روزقرار روز آینده
عمر آینه ی بهشت، اما....آه
پیش از شب و روز تیرو دی کوتاه
اکنون دل من شکسته وخسته ست.
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست.
نه مهر فسون،نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر، که هر چه کرد، اوکرد
****
لحظه دیدار
لحظه دیدار نزدیک است
باز من ،دیوانه ام، مستم
باز می لرزد،دلم،دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم...
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۸۹ ساعت 16:48 توسط دختر باران
|
واژه های باران