هبوط اولين برگـــ

آغاز فراق استـــ

هوا سرد است و طاقتـــ اندكـــ و تسليم بسيار ...

بيچاره درختـــ من كه پاي رفتن ندارد
كاش فقط ميشد آنجا نشستـــ و از همه دنيا گسستـــ و دل به غريبه ها نبستـــ

و يقين دارم ديگر دستهاي تنهايم

براي تو ...

دوباره سيبـــ چيدن را وسوسه شامگاهي محض مي دانند !!!