بی عشق!
هبوط اولين برگـــ
آغاز فراق استـــ
هوا سرد است و طاقتـــ اندكـــ و تسليم بسيار ...
بيچاره درختـــ من كه پاي رفتن ندارد
كاش فقط ميشد آنجا نشستـــ و از همه دنيا گسستـــ و دل به غريبه ها نبستـــ
و يقين دارم ديگر دستهاي تنهايم
براي تو ...
دوباره سيبـــ چيدن را وسوسه شامگاهي محض مي دانند !!!
آغاز فراق استـــ
هوا سرد است و طاقتـــ اندكـــ و تسليم بسيار ...
بيچاره درختـــ من كه پاي رفتن ندارد
كاش فقط ميشد آنجا نشستـــ و از همه دنيا گسستـــ و دل به غريبه ها نبستـــ
و يقين دارم ديگر دستهاي تنهايم
براي تو ...
دوباره سيبـــ چيدن را وسوسه شامگاهي محض مي دانند !!!
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 15:45 توسط دختر باران
|
واژه های باران